این بار اما او خرق عادت کرد و با راحتی پذیرفت با ما به گفتوگو بنشیند. شاید این هم از اثرات نزدیک شدن به زمان انتخابات باشد.
با او در دفتر کارش در قسمت هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی به گفتوگو نشستیم و به صراحت و حتی گاهی به تندی با او گفتیم اما انصافاً به نرمی شنیدیم.
محور سخن انتخابات مجلس هشتم بود اما در خلال سخن از رابطه دولت با مجلس و نیز مسایل داخلی اردوگاه اصولگرایان نیز نگذشتیم.
وی معتقد است اصولگرایان علیرغم همه اختلافنظرها، کلیت واحدی را تشکیل میدهند که در کلان مسایل انسجام و همدلی خود را حفظ میکنند و از همینرو به نتایج انتخابات آینده مجلس امیدوار است.
آنچه در پی میآید، حاصل این گفتوگوست.
***
- ضمن تشکر از شما که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید، اگر اجازه دهید با بحث انتخابات شروع کنیم.
شما به عنوان یک چهره مطرح و شاخص طیف اصولگرا مطرح هستید به طوری که در بسیاری از اتفاقات و حرکتهایی که در درون این طیف میافتد شما در جریان و مرکزیت آن قرار دارید.
با این فرض، میخواهم شما ابتدا یک تصویر کلی از آنچه که این روزها در درون این طیف میگذرد و ناظر به بحث انتخابات مجلس هشتم است ارایه دهید تا به ادامه موضوع بپردازیم.
در رابطه با موضوع انتخابات، طبیعی است که جاهای مختلف فعال هستند و هر کدام هم سعی میکنند از تجربیات گذشته در مورد خود و رقیبشان استفاده کنند و زمینه موفقیت خود را فراهم کنند.
طیف اصولگرایان هم از این قاعده مستثنی نیست و تلاش خود را انجام میدهد. اما یک مشکل بزرگی که من همواره به آن تاکید کردهام این است که ما احزاب قدرتمند و صاحبنام و شناسنامهدار و مسئول در کشور نداریم.
بیشتر یکسری ارتباطات براساس رفاقت و مسایل عاطفی اتفاق میافتد و یکسری ارتباطات هم براساس همسویی در فکر و سیاستهای راهبردی که این هم بعضاً شناور است و چارچوبی محکم و متعصب ندارد. با توجه به این ملاحظات، اصولگرایان هم تلاشهای خود را آغاز کردهاند و میکوشند با همدلی و همسویی بیشتری به انتخابات وارد شوند.
انتخاباتهای گذشته هم تجربیاتی است که پیش روی ماست. در آخرین انتخاباتی که انجام شد دوره سوم شوراهای اسلامی شهر و روستا و خبرگان چهارم بود، تحلیل و برداشت ما این است که مردم کمافیالسابق به حاکمیت گفتمان اصولگرایی اعتماد دارند و نتیجه انتخابات هم همین را نشان میدهد.
طبیعی است که ما باید با تلاشهای خودمان این اعتماد مردم را تقویت ببخشیم و استمرار دهیم و رقبای ما هم برعکس این یعنی تلاش میکند اعتماد مردم را جلب کنند و این روند طبیعی هر انتخاباتی است.
فقط توصیهای که باید ابتدا به خود داشته باشیم و سپس به رقیبان این است که در تلاشهای انتخاباتی چارچوبهای قانونی و اخلاقی را رعایت کنیم و دوم این که همواره در هر انتخاباتی ما باید هم آمادگی موفقیت را داشته باشیم و هم آمادگی شکست را.
یعنی باید در خودمان اخلاق شکست و اخلاق پیروزی را تقویت کنیم. در پیروزی غره نشویم که همواره در بر همین پاشنه میچرخد و در شکست هم فکر نکنم دنیا به آخر رسیده و باید از کار سیاسی کنار کشید. اگر خود را آماده کنیم برای هر دو مورد قاعدتاً جامعه سیاسی سالمتری خواهیم داشت و رقبا با هم همزیستی مسالمتآمیزی خواهند داشت.
- اخیراً یک شورایی در طیف اصولگرا تشکیل شده که از آن تحت عنوان شورای حکمیت نام میبرند. اگر بخواهیم تشکیل این شورا را با تجربههای قبلی ارزیابی کنیم، باید بگوییم تجربه شکستخوردهای بوده است.
مثلاً شبیه همین تجربه را در انتخابات نهم ریاست جمهوری داشتیم که نتیجهای نداشت. همچنین تلاش برای وحدت اصولگرایان در انتخابات شوراهای سوم هم بینتیجه بود.
با این تجربهها تشکیل شورای جدید با چه پسزمینهای تشکیل شد و چه تفکری بر بنیانگذاران آن حاکم بود؟ ضمن این که از همین ابتدا میبینیم که افرادی مثل مثلاً آقای ناطقنوری یا کنار گذاشته شدهاند و یا هنوز به بازی گرفته نشدهاند.
قبلاً هم عرض کردم که چون یک حزب رسمی شناسنامهدار تحت عنوان اصولگرایان وجود ندارد، تلاشهایی که انجام میشود، پراکنده است. ممکن است همسو و هم جهت باشد اما منسجم و تشکیلاتی نیست.
تشکیل شورای حکمیت اولین شرط هم عرفی و هم شرعی آن این است که طرفین حکم را قبول داشته باشند و این قاعدتاً مبتنی بر یک انتخاب باشد، اما چون تشکیلات منسجمی وجود ندارد، اینگونه تلاشها انجام میشود.
برخی از من میپرسند که مثلاً شما در فلان شورا یا تشکل هستید، من همان جوابی را که به آنها میدهم به شما هم میدهم و آن این که جلسات برای انسجام اصولگرایان زیاد انجام میشود، جلسات پنج نفره، ده نفره، پانزده نفره، سه شبه هست، جمعه هست، یا مثلاً بعضی میگویند هیأت ریش سفیدان یا هر عنوان دیگری و میتوانم با قاطعیت بگویم هیچ کدام از اینها هم در یک فرایند دموکراتیک درون جناحی تشکیل نشده است، بلکه مجموعه افراد نگران عدم انسجام هستند و تلاش میکنند تا به نحوی این انسجام را ایجاد کنند و به همین دلیل این جلسات با تعداد مختلف تشکیل میشود و در یک جا ما را دعوت میکنند و در جای دیگر افراد دیگری را دعوت میکنند.
به همین دلیل هم هست که رسانهها ممکن است از افراد مختلف پاسخهای مختلف بشنوند یعنی از یکی سؤال کنند فلان جلسه که با حضور فلان تعداد تشکیل شد آیا رسمیت و مشروعیت دارد و او پاسخ دهد بله در صورتی که ممکن است شخص دیگری بگوید این تعداد کافی نیست و باید افراد دیگری هم باشند و یکی هم بگوید این تعداد زیاد است و باید افراد کمتری باشند.
بنابراین این حرفها میتواند در عین این که ظاهری متفاوت دارند با هم تناقض نداشته باشند. خلاصه این که یک مجموعه تلاشها در طیف اصولگرایان در حال انجام است برای این که بتوانند به وحدت بیشتری برسند و من خوشبین هستم که این اتفاق بیفتد.
- خود شما در این شورا شرکت دارید؟
گفتم در تعدادی از این شوراها بودهام.
- در همین شورایی که اخیرا تشکیل شده؟
اصلاً نمیدانم کدام شورا را میگویید، من در جلسه 15 نفره بودهام، در جلسه 6 نفره بودهام، پنجشنبهها بودهام، دوشنبهها بودهام، بعضی وقتها نبودهام. اصلاً یک تعریف مشخص حقوقی نداشته هیچکدام از اینها.
- اخیراً جلساتی هم در دفتر رئیس جمهور تشکیل شده و میشود، که آن هم ناظر به بحث انتخابات مجلس هشتم است و ظاهراً با محوریت آقای محصولی هم برگزار میشود. این کار 2 شائبه ایجاد کرده است.
اول این که دولت به لحاظ قانونی حق این کار را ندارد که به صورت یک جناح وارد انتخابات شود چون ممکن است باعث شبهه شود که دولت در حال دخالت در انتخابات است.
نکته دوم هم اینکه ممکن است عدهای باشند در طیف اصولگرا که حتماً هم هستند که حاضر نباشند زیر چتر دولت جمع شوند.
آیا این جلسات از باب ایجاد یک محور تفاهم و تعامل برای جمع اصولگرایان است یا تلاشی برای اینکه رأساً وارد انتخابات شوند و حالا هر کس هم خواست با آنها متحد شود؟
قبلاً گفتم که این نگرانی از سطح پایین تا سطح بالا هست. مسئله هماهنگی بین مجلس و دولت هم برای ما یکی از مسایل اصولی است.
ما در ضمن اینکه همواره گفتهایم مجلس هفتم با دولت نهم در مسایل کلان همسویی بالایی دارد و شاید در مجالس و دولتهای گذشته این همسویی در اهداف و سیاستهای راهبردی کمتری مشابهی داشته باشد، اما یکسری اتفاقاتی میافتد که بعضاً ناخواسته هم هست و در رسانهها این طور القا میشود که میزان اختلاف و ناهماهنگی میان دولت و مجلس بالاست. این مسایل را باید مدیریت و حل کرد.
من یک مثال بزنم. مثلاً در مسئله هستهای دولت و مجلس همسویی بالایی دارند و اختلاف نظری ندارند ولی فرض کنیم یک دفعه یک مسئلهای پیش میآید به نام ساعت کار بانکها که یک اختلاف نظر کارشناسی است ولی رسانهها آنچنان هیاهو میکنند که تمام مسائل کلان و ملی را که مجلس و دولت در آنها هماهنگی بالایی دارند را کنار میگذارند و به این میپردازند که مجلس و دولت با هم اختلاف دارند برسر این که ساعت کار بانکها 7 باشد یا 8.
این مسئله را مقایسه با مسایل راهبردی آنقدر مسئله پیشپا افتادهای است که ظلم است اگر بگوییم منبع یا محور اختلافات دولت و مجلس است.
- به نظر میرسد گاهی نوعی لجبازی میان دولت و مجلس شکل میگیرد که در مسایل کوچک بخصوص اتفاق میافتد و این باعث میشود که همین برخوردهای به ظاهر کوچک فضا را آنقدر تیره کند که اجازه ندهد در مسایل کلان مثل انتخابات تعامل و همکاری مناسبی میان اصولگرایان ایجاد شود.
من هم موافقم و توضیح میدادم که مسایل هموزن نیستند و اگر موضوعات را وزن کنیم آن قوت متوجه میشویم که مثلاً در 99 درصد مسایل مجلس و دولت همسو هستند و تمام مسایل مورد اختلاف مثل ساعت کار بانکها یا ساعت رسمی کشور و حتی قیمت بنزین روی هم یک درصد هم نشود.
اما این اگر مدیریت نشود رقبا وارد میدان میشوند و اینطور القا میکنند که اختلافات بزرگی وجود دارد. این که شما سؤال کردید اینطور جلسات در دفتر رئیس جمهور تشکیل میشود، بله ما از این جلسات داریم.
گاهی ما میرویم آنجا گاهی ایشان به مجلس میآیند، جلسات 5 نفره داریم، 15 نفره داریم، بعضی وقتها مسایل کارشناسی میشود مثل مورد لایحه مدیریت خدمات کشوری که گاهی رؤسای قوا بودند یا معاون رئیس جمهور بوده که کارشناسی کردیم کار چگونه پیش برود و این جلسات هم بیشتر در جهت هماهنگی و همسویی کامل است.
اما اگر بخواهیم بگوییم جلساتی تشکیل شده با محوریت رئیس جمهور که بنشینند و ستاد انتخاباتی تشکیل دهند و انتخابات مجلس هشتم را اداره کنند، همان طور که شما گفتید اولاً شأن رئیس دولت این نیست که در این امر دخالت کند و ثانیاً دولت آنقدر کار دارد که به این طور مسائل نمیرسد.
- ولی ظاهراً این جلسات تشکیل شده است؟
گفتم، جلسات برای هماهنگی و همسویی مجلس و دولت تشکیل شده ولی این که رئیس جمهور بخواهد انتخابات مجلس هشتم را مدیریت کند به صورت یک ستاد انتخاباتی، اینطور نبوده است.
- یعنی شما میفرمایید این جلسات تشکیل نشده است؟
من توضیح دادم.
- یعنی شما تکذیب میکنید، خب این حق شماست. ولی در انتخابات شوراها هم ما شبیه این حرفها را هم میشنیدیم اما آن چیزی که اتفاق افتاد، خلاف این بود، یعنی ما دیدیم که یک افرادی در درون دولت و به نمایندگی از دولت به طور غیرقابل انکاری وارد انتخابات شدند و فهرست انتخاباتی دادند.
من میخواهم بگویم که این قابل انکار است. یعنی این که یک عدهای تحت عنوان رایحه خوش خدمت از طرف رئیس جمهور وارد انتخابات شده باشند و بگویند ما جناح رئیس جمهور هستیم، اینطور نبود و همان وقت هم ما گفتیم این ظلم به رئیس جمهوری است.
این مجموعه طرفدار رئیس جمهور هستند ولی طرفداران رئیس جمهور منحصر به اینها نیستند. عمده اصولگراها با دولت هماهنگ هستند.
اگر یک عدهای بخواهند بگویند که انحصاراً آنها طرفدار رئیس جمهور هستند، درست نیست و این را خود رئیس جمهور هم انکار کرده رایحه خوش خدمت یک طیف که حالا نمیخواهم بگویم طیف نازک ولی به هر حال عدهای از طرفداران رئیس جمهور بودند.
بر همین اساس هم عدهای بعد از انتخابات شوراها میخواستند اینطور تحلیل کنند که رئیس جمهور در انتخابات شوراها شکست خورد ولی این درست نبود. اصولگراها و گفتمان اصولگرایی در انتخابات شوراها برنده شدند و در این طیف اصولگراها هم دولت هست، هم مجلس هست، هم باهنر هست، هم دکتر توکلی هست و هم دکتر احمدینژاد.
این که کسی بخواهد رئیس جمهور را به یک جوی باریکی محدود کند و بعد بگوید این جوی باریک به اقیانوس نپیوست، این تحلیل از ریشه غلط است. این که طیف رایحه خوش خدمت طرفدار رئیس جمهور بودند، قابل انکار نیست اما این که طرفداران رئیس جمهور فقط همینها بودند کاملاً غلط است.
- حرف شما را تایید میکنم. اما اختلافاتی که میان گروههای مختلف اصولگرا وجود داشت موجب تضعیف این جریان شد.
تجربه این وضعیت را ما چند سال قبل در طیف اصلاحطلبان داشتیم که بعد هم منجر به همان شد که دیدیم.
بله، ما به این نکته اختلاف نداریم. اما این که بگوییم یک عدهای نماینده رئیس جمهور بودند و از طرف ایشان در انتخابات شرکت کردند را قبول ندارم.
- ولی رئیس جمهور عملاً این مسئله را چندان تکذیب نکرد مگر بعد از انتخابات.
خب این عقیده شماست. ولی در عمل اینطور نبود. یعنی این که رئیس جمهور فقط منحصر به رایحه خوش خدمت باشد، اینطور نبود. پس رئیس جمهور 17 میلیون رأی را از کجا آورد، آیا فقط همین رایحه خوش خدمت بود؟
معلوم است که اینطور نبود. اصلاً نباید اینطور تصور کنید که طرفداران رئیس جمهور محدود به همین عده بودند و حالا چون اینها 2 درصد آراء شوراها را آوردهاند، پس رئیس جمهور شکست خورده است. دایره طرفداران رئیس جمهور خیلی وسیعتر از اینهاست.
- در حال حاضر میتوان با کمی اغماض 4 گروه را در جبهه اصولگرایان تشخیص داد.
یکی دنباله همان شورای هماهنگی که به لحاظ فکری مانند آقای ناطق نوری، لاریجانی و... هستند.
گروه دوم طرفداران و اطرافیان آقای رئیس جمهور هستند مثل همان گروه رایحه خوش خدمت.
2 گروه دیگر هم قابل تشخیص هستند، یکی طرفداران و همفکران آقای قالیباف و دیگری جمعیت ایثارگران که البته شاید بتوان این دو گروه را به هم نزدیک دانست.
به هر حال 3 یا 4 نگرش در این طیف قابل تشخیص است.
شما فکر میکنید وجود این تعدد گرایشها آیا میتواند به وحدت و انسجام اصولگرایان لطمه بزند مثل وضعیتی که برای اصلاحطلبان اتفاق افتاد یا نه؟
این گرایشهای فکری وجود دارد و حتی در خود مجلس هفتم در درون فراکسیون اکثریت ما در مورد مسائل راهبردی اتفاق نظر داریم ولی در مورد برخی مسائل اقتصادی یا اجتماعی و فرهنگی اختلاف نظر جدی داریم.
اما اگر بخواهیم سراغ این نوع اختلافات برویم باید بگوییم اصلاً فراکسیون اکثریتی در مجلس وجود ندارد چون اگر قرار باشد این خطوط تمایز را پررنگ کنیم آن وقت باید 200 نماینده فراکسیون اکثریت را تقسیم به 3 کنیم که میشود 3 تا 70 تا و دیگر فراکسیون اکثریت نیست.
معنی فراکسیون اکثریت این نیست که این خطوط تمایز پاک شود یعنی بالاخره در مسائل عمده اقتصادی 2 گرایش در مجلس وجود دارد و عدهای هم این گرایشها را نمایندگی میکنند، اما آنجایی که فراکسیون اکثریت میخواهد برخی مسائل مهم را مدیریت کند، علیرغم وجود این گرایشهای متفاوت این کار را میکند که مثالهای آن هم زیاد است.
مثلاً استیضاح وزیر آموزش و پرورش؛ در این مورد، فراکسیون اکثریت به هر دلیلی تصمیم گرفت استیضاح نباید رای بیاورد و این با وجود همان اختلافاتی بود که شما اشاره کردید. یا حتی در انتخابات هیأت رئیسه مجلس هم مدتی رسانهها تبلیغ کردند که در اصولگرایان یک انشعابی شده با اسامی مختلف، در حالی که انتخابات هیأت رئیسه امسال قویتر از پارسال بود و هم رای رئیس مجلس و هم بقیه هیأت رئیسه بیشتر از سال قبل بود. اینها هر کدام جای خود را دارد.
اگر بخواهیم این خطوط تمایز را پررنگ کنیم، تعداد گرایشها حتی از 4 موردی که شما گفتید هم بیشتر میشود، مثلاً در جبهه پیروان خط امام و رهبری 14 تشکل وجود دارد که حتماً با هم اختلافاتی دارند. مهم این است در بزنگاهها آیا اینها حاضرند از منافع ویژه طیف خودشان صرفنظر بکنند.
- انتخابات شوراها تا حدودی پاسخ این سوال را میدهد.
البته نمیتوان پاسخ قاطعی داد، مسائل نسبی است، یک مقدار بله، یک مقدار نه؛ یک مقدار شد و یک مقدار هم نشد. در مسائل سیاسی سیاه و سفید نداریم. بالاخره نتیجه انتخابات شوراها در تهران 15 به هیچ نشد، اما 11 در مقابل 4 شد یعنی بالاخره 11 نفر از یک طیف مشخص علیرغم اختلافاتشان توانستند رای بیاورند.
البته یک اشکال دیگری هم ممکن است در تحلیلهای ما وجود داشته باشد. در انتخابات ریاست جمهوری چون نتیجه انتخابات یک نفر است، نتیجه انتخابات صفر و صد میشود. یعنی اگر یک کاندیدا 50 درصد به علاوه یک رای بیاورد و دیگری 50 درصد منهای یک رای، آن اولی میشود یک و دومی میشود صفر.
چون انتخابات شوراها بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود بعضیها تحلیلشان این بود که قبلاً پانزده به هیچ بود اما الان یازده به چهار شده و از این جهت رقیب یک قدم جلو آمده و از این نظر ممکن است تحلیل درستی باشد، ولی ترکیب نتیجه انتخابات شوراهای سوم از نتیجه انتخابات همین مجلس هفتم بیشتر به نفع اصولگرایان بود.
در همین مجلس هفتم که هیچکس تردید ندارد که در اختیار اصولگراهاست 80 تا 90 نفر داریم که با ما نیستند. بعضی معتقدند شوراهای سوم نشان داد که ما عقب رفتیم و رقیب جلو آمد ولی من این را قبول ندارم.
چون این انتخابات بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود، برخی فکر میکردند اینجا هم باید تماماً به نفع اصولگرایان باشد، ولی قرار نیست اینطور باشد کما این که در مجلس هفتم هم این طور نبود.
انتخابات ریاست جمهوری نتیجه دموکراسی متراکم است ولی مجلس نتیجه دموکراسی گسترش یافته است، شوراهای اسلامی نتیجه دموکراسی بسیار گسترش یافته است، 200 هزار نفر منتخب دارد. مجلس 300 نفر منتخب دارد، از این 300 نفر میتوان گفت 30 درصد اینطرفی شدند و 70 درصد آنطرفی ولی در ریاست جمهوری نه، بالاخره یکی میبرد و یکی میبازد.
بنابراین ما در انتخابات مجلس آینده همه تلاش خود را میکنیم که به وحدت برسیم و اصلاً هم نباید تحلیل صفر و صدی کنیم و حتماً نباید توقع داشته باشیم که اصولگرایان آنقدر متراکم شوند که حتی یک صدای کوچکی هم از جایی بلند نشود، حتی ممکن است در تهران هم 2 فهرست بدهیم و یا یک فهرست.
مهم این است که ببینیم چه مقدار از اصولگرایان را توانستهایم کنار هم بنشانیم؛ اگر 100 شود خیلی خوب است و 90 هم بشود یا 80 هم خوب است.
- برخی معتقدند یکی از دلایل مهم اختلافاتی که در مجلس وجود داشته و پررنگتر هم شده و تجلی آن هم در تشکیل یک گروه جدیدی تحت عنوان اصولگرایان خلاق قابل مشاهده است، وجود افرادی است که تکروی میکنند و مثال بارز این افراد هم شما هستید.
میگویند تکرویهای شما در مواردی مثل اعمال نفوذ در تشکیل کابینه دولت و یا جهتدهی به حرکات مجلس خصوصاً در برخورد با دولت موجب شده اختلافاتی که در مجلس و در طیف اصولگرایان نسبت به مسائل جاری کشور یا در برخورد با دولت وجود دارد از حالت طبیعی خارج شده و به وضع غیرطبیعی تبدیل شود و نشریه بشود.
مثلاً معتقدند حمایتهایی که شما از دولت میکنید و جریان نظارتی مجلس نسبت به دولت را کند یا متوقف میکنید، باعث میشود عدهای فکر کنند شما زدوبندهایی با دولت دارید و همین عامل موجب تشدید اختلافهاست. نظر خود شما چیست؟
این را من نباید نظر بدهم بلکه دیگران باید نظر بدهند. اما به هر حال باید نظر عمومی مجلس را ارزیابی کنیم. اگر بعضی از دوستان معتقدند بعضی از اصولگرایان از دیگران جدا شدهاند به دلیل رفتار غیرطبیعی باهنر، پس رای باهنر باید نسبت به قبل کمتر بشود اما من امسال 20 رای بیشتر آوردم.
یک نفر ممکن است بگوید باهنر به درد هیچ کاری نمیخورد و شاید هم درست بگوید، اما بالاخره افرادی که یک چیزی میگویند باید یک ترازویی داشته باشند که این حرفها را وزن کنند. من میگویم محبت نمایندگان مجلس به من به نسبت سال قبل بیشتر شده و دلیل آن هم در تعداد آرای بنده است.
حالا آن کسی که میگوید تکرویهای من باعث زدوده شدن برخی افراد است باید دلیل بیاورد. اگر یک نفر خودش ناراحت شد و فکر کرد همه ناراحت هستند، این درست نیست. اما در رابطه با آن حرفها من یک دفعه گفتم، حالا هم میگویم.
اگر من به عنوان باهنر به عنوان یک نماینده بودم، ممکن بود برخوردهای من با دولت یک طور دیگری باشد، اما من الان نایب رئیس مجلس هستم و این هم فقط مخصوص این دولت نیست. همین مجلس هفتم یک سال با دولت آقای خاتمی کار کرد.
برخی از همین دوستان میخواستند آقای حاجی وزیر آموزش و پرورش دولت آقای خاتمی را استیضاح کنند و من مخالف بودم. این به دلیل رفاقت من با آقای احمدینژاد نیست، کما این که من با آقای خاتمی هم رفیق هستم، اما به لحاظ سیاسی که همه میدانند با هم اختلاف داریم. این ویژگی مدیر یک مجلس است و ربطی به این مسائل ندارد.
در قانون اساسی آمده که هر 10 نفر نماینده میتوانند درخواست استیضاح یک وزیر را بدهند. در کشور ما استیضاح ما به درست یا غلط مدتها مسائل کلان کشور را تحتالشعاع قرار میدهد حداقل این که یک ماه هم رفتار مجلس و هم دولت و هم وزارتخانهها تحتتأثیر استیضاح یک وزیر قرار میگیرد.
ما میگوییم درست است که 10 نماینده میتوانند درخواست استیضاح یک وزیر را بدهند، اما من نماینده هم حق دارم اگر 15 نفر هم امضا کردم بروم 5 نفر از آنها را قانع کنم که امضای خود را پس بگیرند. من از نفوذ کلامم باید استفاده کنم.
شما هر کدام از وزرا را که نام ببرید میتوانید 10 نفر نماینده مخالف او را پیدا کنید، اما اگر قرار باشد هر 10 نماینده مخالف یک وزیر را استیضاح کنند ما هر هفته یک استیضاح خواهیم داشت.
مدیر یک مجلس اقتضا میکند که ما لابی کنیم، خواهش کنیم که این اتفاق نیفتد و همیشه هم گفتهایم اگر 10 نفر نماینده محکم بایستند و توجه به لابی و دلایل ما نکنند، ما موظفیم که طبق قانون استیضاح را اعلام وصول کنیم. بعضیها توقعشان این است که ما به عنوان یک نماینده هم لابی نکنیم.
عدهای میخواستند از رئیس جمهور سوال کنند، 20 نفر امضا کردند و من با 3 نفرشان صحبت کردم که مثلاً این کار خوبی نیست یا به مصلحت نیست، آنها جنجال کردند که چرا نایب رئیس مجلس این کار را کرده که ما سوال را از آقای رئیس جمهور پس بگیریم. این وظیفه ماست و ربطی به این هم ندارد که رئیس جمهور آقای احمدینژاد باشد یا آقای خاتمی. تعادل بین قوا را باید مدیران قوا برقرار کنند.
- به هر حال ایجاد یک گروه تحت عنوان اصولگرایان خلاق یک واقعیت است. شما تشکیل این گروه جدید را چهطور تحلیل میکنید؟
من این را اصلاً شکاف تلقی میکنم. اینها حق دارند با هم تشکلی داشته باشند. حتی میتوانیم با هم جلسه داشته باشیم و الان در بعضی جلسات فراکسیون هم شرکت میکنند ولی در بعضی از مسائل ممکن است سلایق آنها با ما فرق داشته باشد.
مثلاً در همین موردی که گفتم، ممکن است آنها معتقد باشند که مجلس باید از همه اختیارات و قدرت خود علیه دولت استفاده کنند. ما میگوییم در عین این که مجلس این اختیارات را دارد ولی ضرورتی ندارد از همه آنها استفاده کند.
این ممکن است اختلاف سلیقه باشد. البته به هر حال این بیستمین سالی است که بنده در مجلس هستم و بعضی از دوستان سال سومشان است و بالاخره ممکن است تجربیات من یک حکمی بکند و تجربیات آنها که بیرون از مجلس بودهاند حکم دیگری داشته باشند.
- یک موضوعی که الان موجب انتقاداتی شده، راجع به زمان انتخابات است که ممکن است خیلی هم غیرمنطقی نباشد. آنها معتقدند زمان اعلام شده برای انتخابات مجلس هشتم زمانی است که کشور عملاً تعطیل است و لذا امکان برگزاری انتخابات جدی و پرشور وجود ندارد. نظر شما راجع به این موضوع چیست؟
اولاً انتخابات مجلس لابد از این است که در اسفند ماه برگزار شود، کما این که اکثر دورههای گذشته هم در همین ماه برگزار شد.
این که اولاً برخی میگویند انتخابات در فروردین باشد این ریسک را ایجاد میکند که مجلس اصلاً در خرداد ماه تشکیل نشود و ما اصلاً حق این ریسک را نداریم، چون مجلس باید دقیقاً روز 7 خرداد تشکیل شود. پس باید حتماً در اسفندماه باشد.
برای هر کدام از دستاندرکاران انتخابات تاریخهای متفاوت ممکن است منافع یا مضاری داشته باشد، اما این که میگویند 24اسفند کشور عملاً در تعطیلی است، خب، این اتفاق بدی است و ما میخواهیم این اتفاق نیفتد و من میگویم ما حتی اگر انتخابات را 29 اسفند هم بگذاریم خواهیم دید که جامعه شاداب و پرنشاط در آن شرکت خواهد کرد.
این اصلاً چیز خوبی نیست که ما بپذیریم کشور در آن ایام تعطیل باشد. اتفاقاً من میخواهم بگویم اگر یک جایی بشود کاری کرد که کشور از آن حالت نیمه تعطیل بیرون بیاید، خیلی خوب است.
من این ادعا را دارم که انتخابات اگر 28 اسفند هم باشد به دلیل این که موج سنگین ایجاد میکند میتواند خیلی چیزها را تحت تأثیر قرار دهد و حتی تعطیلی پایان اسفند را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد و خواهید دید که همه حساس و شاداب و مراقب در انتخابات شرکت خواهند کرد و هیچ ضرری نخواهیم کرد. از طرف دیگر اگر ما انتخابات را جلوتر بیندازیم به دلیل تقارن زمانی آن با لایحه بودجه به مشکل برمیخوریم.
لایحه بودجه یکی از مهمترین لوایح سالانه مجلس است و چارهای نداریم که این لایحه را در ماههای آخر سال بررسی و تصویب کنیم. معمول این بوده که همیشه ما لایحه را 27 یا 28 اسفند تمام میکنیم.
حالا اگر انتخابات 24 اسفند باشد فقط کافی است با دولت توافق کنیم لایحه را یک هفته یا 10 روز زودتر به مجلس بدهد تا قبل از انتخابات آن را تمام کنیم، اما اگر تاریخ انتخابات اول اسفند باشد باید بودجه را یک ماه زودتر تمام کنیم و این خیلی مشکل است.
- اما به هر حال این موضوع سبب میشود که چون نمایندگان درگیر تبلیغات و انتخابات هستند، بررسی بودجه تحتالشعاع قرار گرفته و بررسی دقیق روی آن انجام نشود.
شما میتوانید نظر خود را در روزنامهتان بنویسید. اما اگر نظر مرا بخواهید این است که یک سری واقعیاتی است که هم من و هم شما معتقدیم واقعیات مذمومی است و اگر بخواهیم یک تلاشی بکنیم که این واقعیات مذموم قدری اصلاح شود میگویند چرا این کار را میکنید.
من باز هم میگویم انتخابات بسیار پررونق خواهد بود و خواهیم دید که اینطور خواهد شد.
در رابطه با بودجه هم ما میگوییم اگر تاریخ انتخابات مثل قبل باشد، مجلس میخواهد بودجه را یک ماه یا یک ماه و نیم زودتر تمام کند و ممکن است این امر دقت لازم را از کار بررسی بودجه سلب کند، اما اگر ما فقط یک هفته زودتر بودجه را تمام کنیم با توجه به این که 3 هفته بیشتر از قبل وقت داریم، آن اتفاق نخواهد افتاد و بنابراین بررسی بودجه هم به مشکلی بر نخواهد خورد.